نق میزند و نمی خوابد
میگذارمش روی پا و تکانش میدهم شاید خوابش ببرد ، برای دقایقی ساکت میشود اما باز هم شروع میکند به نق زدن
بلندش میکنم
دور اتاق میچرخانمش
پستانکش را میجود و با اخم نگاهم میکند
پلک هایش قرمز میشود از بی خوابی اما نمی خوابد
چند دقیقه ای کلنجار میرویم با هم ، میخندانمش تا خسته شود و بخوابد اما باز هم بی نتیجه است
دست آخر در آغوش میگیرمش
صورتش را میچسبانم به نزدیکی قلبم
بعد از چند ثانیه پسرک به خواب عمیقی فرو میرود
فقط کمی آغوش میخواست برای آرام شدن
چیزی که همه ی ما گاهی نیازش داریم فارغ از همه ی غرایز
این عکس ها را ببینید:
خرس قطبی: من از سر صلح آمده ام
عکسهای قابل توجه نوربرت رزینگ نشان دهنده یک خرس قطبی وحشی است که به سمت سگهای سورتمه افسار بسته در حیات وحش "هادسن بی" کانادا نزدیک میشود.
عکاس مطمئن بود که مرگ سگهای خود را خواهد دید زمانی که خرس قطبی در اطراف سگهایش سرگردان بود.
باورش سخته ، اما این خرس قطبی فقط به آغوش کسی احتیاج داشت!
۲۶ نظر:
مهسای عزیز
حقیقتا زیبا بود...خیلی لذت بردم.
سلام مهسای نازنینم.
پسرک را ببوس خاله جان مهربان .
عکس ها باور نکردنی اند.
فک کن خرس بغلت کند!! نه من نیستم! باز فک کنم مردها قابل قبول ترند.
گاهی شبا خواب می بینم بغلش کردم خیلی قشنگه ولی وقتی از خواب می پرم انگار یک چیزی گم کردم. می رسه یک روز که تو بغل منم بخوابه؟ ای خدا ... شکر
این پسرک شما ماشالله بزنم به تخته چشمم کف پاش بنظرتون یه کم زود شروع نکرده هوس آغوش و اینا رو ؟!
خدا حفظش کنه ، معلومه جوون غیوری میشه !
ضمنن از روی فارغ ده صفحه بنویسید تا ما برویم مهمانی برگردیم !!!
این آغوش شما خانوما خرس قطبی رو هم از پا در میاره...
چه برسه به اون پسرک کوچولو...
(نیشخند)
[گل] درود بر شما ...
--------- آپم با ....
دختران فراری
سالانه ۶هزار دختر از منزل فرار می کنند که ۷۵درصد آن ها وارد چرخه زندگی
خیابانی می شوند.
--- سر بزن گل ** خداوند نگهدار ایران ** [گل]
این عکسا رو قبلن دیده بودم. واقعن تاثیرگذارن!
چقدر حس مهربونی داشت این نوشته...
انتقال زیبای حس مادری!
دلم يه جوري شده براي خرسه....چه قدر تنها و غمگين به نظر مي رسيد!
salam mahsa joon
kheyli aali bood
و ...
و چی ؟!!
یه آغوش یه گوش شنوا یه چشم که نگرانت باشه شاید همه چیزی که یه آدم میخواد تا به مرز جنون نرسه
محشر بود مهسا!
بی اغراق یکی از بهترین نوشته هایی بود که تاحالا ازت خونده بودم...چه آرامشی توش بود...آخرش دقیقا به آدم حس یه آغوش آروم رو میداد و یه خواب لذت بخش و بی دغدغه...
و اون عکسا...
باز خوش به حال اینا که رها از هر بند و محدوده قبول میکنن که آغوش میخوان...خوش به حالشون که هنوز مثل ما برای یه لحظه آرامش نیازی به هزار مشقت و هزار پیچ و خم بوروکراسی احساسی ندارن...
مهسا جان این پسرک یادت باشه اسمشو بگی...چه خاله ی مهربونی داره ما هم دلمون خواست.
راستی نمره ای این املا 19.بیشتردقت کن دخترم!
فارغ نه فارق...
یاد اون املاها بخیر و نمره هایی که اگه 19 میشد عین چی عر عر میکردیم...یادته؟
آخر هم هیچ گوهی نشدیم.
چه عکسای خوبی...
مهسای نازنین .
خیلی زیبا بود گل پسرت رو از طرف من ببوس .با نوشته و عکسهات یاد یه مطلب افتادم در مورد روزی در اروپا و آمریکا به نام آغوش رایگان یا آزاد .
کلیپی در این مورد دیدم که مرا به گریه انداخت ادمهائی که در آغوش هم فرو میرفتند فارغ از جنسیت و غریزه و من برای لحظه ای ارزو کردم کاش آنجا میبودم .
سر کار میری مگه ؟
به سلامتی ...
ایشالله چرخاش بچرخه براتون !
فعلا کانکشنمان قطع شده مسی بانو ... وصل شد لپ تاپ شما را هم میگوییم به خداجانمان :d
خیلی قشنگ بود اما چرا عکسا یکی بود یکی نبود برای من باز میشه ؟!
برم باز تلاش از خودم درکنم :دی
بسيار زيبا بود
اين پست را فراموش نخواهم كرد.
فقط کمی آغوش میخواست برای آرام شدن خيلي ناز بود اين جمله!
آخه چه جوری خصوصی بفرستم؟؟؟؟؟؟؟
اون که مسلمه من راست میگم =))
خیلی خوب بود مهسا جان
همه ی خشنها آغوشهاشون رو گم کرده ان
این روزها اما از غریزه گریزی نیست که نیست
ارسال یک نظر