۱۳۸۸ آبان ۲۷, چهارشنبه

پسرک درد دارد


یک عصر پاییزی است 

پسرک درد دارد ، فغان میکند از پا درد 
واکسن 2 ماهگی حسابی حالش را گرفته 
آنقدر گریه میکند که اشک هایش سرازیر میشوند و نفسش بالا نمی آید 
از خانه بیرون میزنم پی قطره ای شربتی چیزی که درد پسرک را تسکین دهد 
هوا عجیب ملس است 
از دیشب باران زده و صفایی به زمین و زمان داده ، آفتاب بی جانی ساعت 3 بعد از ظهر از پشت ابر ها خودش را نمایان کرده و حالا رنگ  و عطر همه جا جوری دیگر شده 
همه ی درخت ها و برگ ها ی بیجان به تو سلام میدهند 
شیشه های ماشین را داده ام پایین که عطر نسیم ، شامه ام را نوازش دهد 
رادیو روشن است به لطف راننده ی قبلی (بابا) 
و آهنگ ملایمی پخش میکند ، امروز انگار همه چیز زیبا تر شده 
فقط کاش پسرک درد نداشت 
.
.
.
شربت و قطره را یافته ام و در راه برگشت ، نزدیک ِ خانه ، دختر و پسری دست تو دست  کنج آن کوچه ی بن بست چسبیده اند بیخ دیوار 
توجهم را جلب میکنند ، نگاهشان میکنم و لبخندی میزنم 
شربت را به خانه میرسانم 
اما این قفل در ایراد پیدا کرده 
در ِ ماشین بسته نمیشود 
مشغول کلک زدن به دزدگیر و قفل هستم که کارشان تمام میشود 
دختر خداحافظی میکند و چند قدمی جلو می افتد ، دختر ِ ریز نقشیست ، 16 ،   17 ساله به نظر میرسد 
برمیگردد برای نگاه آخر و پسرک بوسه ای برایش پرتاب میکند و میگوید مواظب خودت باش 
دخترک که به سر کوچه میرسد پسر کتاب هایش را از زیر پلیورش در می آورد و راه می افتد 
قفل ماشین  به راه می آید  و در بسته میشود
امروز روزی بهتری بود اگر پسرکم درد نداشت 


۱۳۸۸ آبان ۱۹, سه‌شنبه

گفتگوی 2 نفره !

نشستیم داریم مخ همدیگه رو میخوریم ، از کمبود های عاطفیش  میگه و بحث میرسه به نیاز های جسمی و روحی انسان ها 

 من: مثلا خود من گاهی انقدر دلم میخواد یه نفر با احساس بقلم کنه که خدا میدونه 
حتی بعضی وقت ها برای این کمبودم اشک ریختم 
اون : تو دیونه ای 
من :  احساس میکنم که نیاز به یه پشتیبان دارم 
اون: در اون صورت یه راه داری 
من : خوب چه راهی ؟
اون : باید بری کانون فرهنگی آموزش ثبت نام کنی 
من : :))

۱۳۸۸ آبان ۱۷, یکشنبه

بازگشت

بدینوسیله بازگشت پیروزمندانه ی خودمان را به سرزمین مجازی تبریک و تهنیت عرض مینماییم
 و از همه ی دوستانی که در مدت  غیبت ما حالی از ما نپرسیدند کمال تشکر را دارا میباشم ( البت جناب کرگدن از این فقره جداست ) . 

حدود 2 هفته  اصلا به دنیای مجازی دسترسی نداشتم ، کلی  از نوشته  هاتون رو از  دست دادم ، امیدوارم که چیز خیلی توپی ننوشته باشید D: