۱۳۸۹ شهریور ۶, شنبه

5 شنبه ها

آرامش صبح های ۵ شنبه را دوست دارم . از ساعت ۷:۱۵ تا ۹:۳۰ آرامش قبل از طوفان است .

به محض رسیدن در و پنجره ها را باز میکنم و از نسیم ملایم صبحگاهی لذت میبرم .

آرام آرام از پله بالا میروم و کتری را که در طبقه ی دوم چشم به در دوخته پر از آب میکنم و جوش آمدن آن را چشم انتظار میشوم .

حول و حوش ۸:۳۰ چایم را دم میکنم و از سکوت تلفن ها لذت میبرم . چایم را مینوشم و به صدای آرام بخش صبحگاهی خیابان ملک و جیک جیک گنجشگکان گوش میسپارم .

دقایق آخر آرامش را با حسرت بدرقه میکنم .

عقزبه های ساعت که از ۹:۱۵ میگذرند سر و صدا ها شروع میشوند . گنجشک ها دیگر نمیخوانند . رانندگان پایشان را بر روی پدال گاز و تر مز میفشارند . هوا گرم میشود و باید کولر ها را روشن کنم .

تلفن ها لحظه ای آرام نمیگیرند ....

۱۳۸۹ مرداد ۲۴, یکشنبه

من ِ 'مستقل از دنیای مجازی' ام آرزوست

همه چیز از ای‌میل شروع شد.. از همان روزی که لذت نوشتن نامه‌های پر از خط خوردگی را به حراج گذاشتم و انتظار شیرین آمدن پست‌چی را فروختم به هیچ.. از همان روزی که فریب ایموشن‌های یاهو را خوردم و شکلک‌کشیدن‌های دست و پا شکسته یادم رفت.. از همان روزی که تمام 'من' خلاصه شد در یک چراغ.. از همان روزی که لذت بوسه را دونقطه‌استار به تاراج برد و گرمی آغوش را آن آدمک زرد ِ بی‌خاصیت.. از همان روزی که فهمیدم می‌شود در میان انبوهی از بغض و اشک، دونقطه‌دی فرستاد.. از همان روزی که رقص صداها یادم رفت.. از همان روزی که دیگر نگاهی نماند برای فهماندن هزار حرف نگفته.. از همان روزی که آدم‌های ناب زندگی‌ام هماره بودند و هیچ نبودند.. همان روز بود که دل‌تنگی آمد و در دلم خانه کرد و ماندنی شد.من اسمش را می‌گذارم دل‌تنگیِ مستتر؛ چیزی شبیه همان ضمایر مستتر زبان عربی که هستند، بی‌آنکه دیده شوند. باید از یک‌چیزی که یک‌جای دیگر است بفهمی‌اش.. مثلا از آن لحظه‌ای که تمام تلاشت را می‌کنی تا دست دوستی را سفت ِ سفت بفشاری و نمی‌توانی! این چت‌ها و فیس‌بوک‌ها و ای‌میل‌ها، آمده بود تا آدم‌های دور را به هم نزدیک کند.. کجا اشتباه کردم که نزدیک‌ترین‌های زندگی‌ام این‌همه دور شده‌اند؟!

۱۳۸۹ مرداد ۱۸, دوشنبه

harfe hesab !

دکتر دراوزیو وارلا برزیلی، برنده جایزه نوبل پزشکی :

در دنیای کنونی سرمایه گذاری برای داروهای مخصوص قدرت جنسی مرد و سیلیکون برای سینه زن پنج برابرسرمایه گذاری برای درمان آلزایمر است. تا چند سال دیگر با پیر زنانی با سینه های بزرگ و پیر مردانی با آلت مردانه سفت روبرو خواهیم شد که هیچکدام از آنها بیاد ندارند که از آنها چه استفاده ای بکنند