۱۳۹۲ خرداد ۲۲, چهارشنبه

یک دوست آپشن دار

آدم باید یک دوستی داشته باشد که در یک بعد از ظهر کشدار تابستانی بدون آنکه ازش خواسته باشی با ماشینش بیاید دنبالت
یک USB  پر از آهنگ های ناب از سیاوش قمیشی ، ابی ، داریوش ، گوگوش ، فرامرز اصلانی و باقی خاطره انگیزها داشته باشد
و ببرد بگردانت دور شهر
در تمام کوچه ها و پس کوچه ها بچرخاندت
از روبروی مسجد برایت بستنی قیفی بخرد
و تمام مدت یک کلام هم حرف نزند
وگرنه دنیا به هیچ نمی ارزد
دوستی چنین آپشن دارم آرزوست ! 

۱۳۹۲ خرداد ۱۹, یکشنبه



به نقل از برونته عزیزم که آنچنان حال مرا خوب نوشته نتوانستم از نوشته اش غافل شوم:

هیچ چیزی جز صدای خر خودت 
 از حجم این دلهره کم نمیکند

صد ساله شدیم، زباله‌دان تاریخ شدیم
بس کنیم، تمامش کنیم
نره خرهای بزرگ شدیم
با مقدار متنابهی موی سفید دور سر
و پوست تن شُل‌تر
و مهلت کمتر برای خوش بودن بیشتر
هی یادم میرود، هی یادت میرود که سن خر پیره شدیم
هنوز در عالم هشت ده سال پیش همیم
یا قبل‌تر
بیا بعدتر هم  باشیم
دو سال آینده هم باشیم
خیابانهای شهرهای دنیا را مال خودمان کنیم
دوستهای کافه‌چی دست و پا کنیم
بلد باشیم که فلان صندلی فلان رستوان مال ماست
بلد باشیم که من از فلان مغازه خرید میکنم
که شراب قرمز من مارکش «کلو دوبوعه» ‌ست
و پنیر محبوب تو بوی بز تند میدهد

بیا به خاطر بهانه‌های کوچک برای هم تعلق‌خاطرهای بزرگ بخریم

تعلق‌خاطر در این سن‌های بالای سی بیشتر از پستان سفت و فلان بلند جواب میدهد

من اینجا نشسته‌ام

و دارم توضیح واضحات میدهم
 مفاتیح التوضیح
کلید در را بچرخان
بهار ۹۳ هم تمام شد