۱۳۸۹ آبان ۲, یکشنبه

....


کاش اینی که میگویند آسمان خدا همه جا یک‌رنگ است حرف درستی باشد.
کاش آسمان شهر تو هم همینقدر خاکستری و گرفته،
بی وقفه پنج روز و شب سراسیمه و آشفته باریده باشد.
کاش تو هم نیمه‌های شب با صدای آشوب قطره‌ها از خواب پریده باشی و بعد آرام در خودت خزیده باشی و گفته باشی پس کوشی دختر؟
کاش تو هم لب تختت نشسته باشی و یاد انحنای تنم بیچاره‌ات کرده باشد.
کاش غم دار دست ندامت کشیده باشی توی موهایت و میان ملافه‌ها دنبال ساق پریشان موهایم گشته باشی،
کاش تو هم هی در خودت جمع شده باشی و هی گرم نشده باشی،
کاش تو هم درمانده مانده باشی که پس تا کی؟ تا کجا؟
کاش باران حجم نبودنم را به رخت کشیده باشد...
کاش که آسمان خدا همه جا یک‌رنگ باشد

۷ نظر:

ناشناس گفت...

مهسا واقعا قشنگ می نویسی حسودیم می شه. یک جوری شعر گونه شده این نوشته ها. تو با خئدت با حست و با خواسته هات اشتی کرده ای. چه خوب.
نقش ونگار

رضا قلی پور گفت...

مهسای عزیز
خب کشتیش بدبختو با اینهمه کاشکی ها.

mahsa گفت...

hast azizam . hast . yek range yek range yek range . shayad tanha chizie ke too donya hame ja yek range . hamin asemoone yek range khalie bi enteha.....

ايرن گفت...

نوشته ي قشنگي بود!تو هم مثل نويسنده ي اين نوشته اين روزها حس و حالت اينه كه لينكش كردي؟

محبوب گفت...

وای چقدر خوب بود مهسا ...
گریه می کنم ...

مسی ته تغاری گفت...

نقشی جون خیلی دلم میخواست نویسنده ی این مطلب من بودم
اما همون تر که میبینین لینک نویسندشو گذاشتم

.................................
مهسا جان میدونم که همه جای دنیا ی جوره فقط اونجا خوشه که دل خوشه

................................
ایرن یه جورایی هم حس و حالم این هاست هم نیست

یه جورائی با خودم و احساساتم دچاره سردرگمی شدم
................................
محبوب گریه چرا؟

آلن گفت...

پستت (پستش) قشنگ بود.
حسش رو قشنگ بيان كرده بود.