۱۳۸۸ آذر ۱۷, سه‌شنبه

...

مسنجر را خدا آزاد کرد 

۸ نظر:

حمید گفت...

مبارک اهلش!...اگه سربازان گمنام امام زمان زحمت کشیدن و بستن حتما یه مفسده ای توش هست که اینکارو کردن!...جای شما بودم میبوسیدم میذاشتمش کنار!

حمید گفت...

راستی یه چیزی رو دیروز یادم رفت بگم...از کامنتی که برای آخرین پست گذاشته بودی حدس زدم انگار خوب نتونستم منظورمو بگم...این پست اصلا ربطی به اون غدیر محمد و علی نداشت...

دختر آبان گفت...

تکبیر .... :دی

علي گفت...

امشب به ياد تكتك شب ها دلم گرفت" در اظطراب كهنه ي غم ها دلم گرفت" متروكه نيست خلوت سرد دلم ولي" از ارتباط مردم دنيا دلم گرفت ربطي نداشت اما دلم گرفته ديگه

امير گفت...

سلام ... وبلاگ خواندني داريد ... خوندم لذت بردم ...

سپیده گفت...

استعاره جالبی بود ننه:دی

گارسیا گفت...

چه عجب مهسا.
نمیدونم چرا تا امشب هر کاری میکردم نمیشد کامنت بدم(گریه)داشتم دق میکردم بابا...
مسنجر من که امشب خدا آزادش کرد!!!!

گارسیا گفت...

راستی واقعا تو از من تعریف نمیکردی من تا حالا کارتون خواب شده بودم!