۱۳۸۸ آبان ۱۷, یکشنبه

بازگشت

بدینوسیله بازگشت پیروزمندانه ی خودمان را به سرزمین مجازی تبریک و تهنیت عرض مینماییم
 و از همه ی دوستانی که در مدت  غیبت ما حالی از ما نپرسیدند کمال تشکر را دارا میباشم ( البت جناب کرگدن از این فقره جداست ) . 

حدود 2 هفته  اصلا به دنیای مجازی دسترسی نداشتم ، کلی  از نوشته  هاتون رو از  دست دادم ، امیدوارم که چیز خیلی توپی ننوشته باشید D:


۱۹ نظر:

گارسیا گفت...

سلام مهسا خانوم بی معرفت!

نقشی گفت...

سلام مهسا عزیز نازنین خانم
کجا بودی ؟حانم هرچند ما هم چند روزیست اینترنت ذغالی شده ودرست کار نمی کنه . بهر حال خوش برگشتید از بالا آمدن لینکتان که سر شار از انرژی است نیرو گرفتم.
شاد و سبز باشی دختر گلم.

ایرن گفت...

سلامن عليكم.....نشد كه ببينيمت....حالا رفت تا كي تا ما دوباره بيايم اون ورا يا شما بياين اين ورا....ولي صدات پشت تلفن خيلي آشنا بود مهسا!قبلن همو نديديم؟

کرگدن گفت...

سلام و عرض ادب و ارادت و دلتنگی !
اولن این رسمش نبود که تا محسن و ایرن تو کامنتاشو و پستاشون گفتن می خوان بیان اراک شما ناپدید شدید !
دومن اینکه فرمودید از همه ی دوستانی که در مدت غیبت ما حالی از ما نپرسیدند کمال تشکر را دارا میباشم ( البت جناب کرگدن از این فقره جداست ) ! کاملن دو پهلو است که ما الان نمی دانیم به کدامین پهلو هرمنوتیکش کنیم !
سومن بقیه را نمی دانم ولی در مورد خودم می توانم بگویم که دو هفته که سهل است دو سال هم نباشید چیز دندان گیری را از دست نخواهید داد اصولن !!

Unknown گفت...

گارسیا جان ، دوست قدیمیه تازه یافته
باور کن من بی معرفت نیستم ، دست روزگار با آدم ها اینطوری میکنه


گلبانو جون : ممنونم از لطفت ، همیشه منو شرمنده میکنی

Unknown گفت...

ایرن جون : امیدوارم به زودی یا من بیام اونوری یا تو بیای اینوری چون من حسابی مشتاق دیدارتم

کرگدن خان جان :
اولن که من ناپدید نشدم ، گم شده بودم ، بعدشم باهاشون در تماس بودم اما نشد که بشه
دومن ، معلومه دیگ شما در فقره ی بی معرفت ها نیستی
سومن شکسته نفسی میفرمایید ، من از همه بیشتر ناراحت نوشته های شمام

ناشناس گفت...

سلام
نظر نمي دم ولي ازخوانندگان مطالب شما هستم . از همه بهتر مطلبي در مورد بيضه بند بود كه نشون مي داد چقدر اين موضوع مهمه .

Unknown گفت...

به ناشناس
خوشحالم که شما خواننده وبلاگم هستی
نظر لطفتونه

فرزام گفت...

ما هم در این مدت مشغله بودیم ولی بازگشتتون رو تبریک می گیم. شمنا منظور ما از دخترها ، دخترهایی بود که میان مهمونی روحیه شون عوض شه نه سوادشون زیاد مسی ته تغاری بانو

گارسیا گفت...

سلام مهسا جان.
چرا اینقدر بی حس؟ باورم نمیشه دختر و دوست و همکلاسی ای قدیمی که من میشناختم و انقدر سرزنده وبا نشاط بود کامنت بذاره بگه حس زندگی هم ندارم!!! هرچند همه این روزا اینجورن.
راست میگی ما تو یه شهر هم همو نمیبینم اما تو نت بیشتر همو میبینیم...قشنگیه مجاز بودن به همینه...یه شهر کوچیک که چه عرض کنم یه کوچه با هم فرق داریم...

یاد اون روزها بخیر...کلاس اول راهنمایی یادته؟ردیف جلو در مینشستی میز دوم... عجب خرهایی بودیم.یادش واقعا بخیر

گارسیا گفت...

اره یادمه..تازه من بهاسم گذاشته بودم رو خانوم دیگچی، بهش میگفتیم چلمچی!! از بس این زن کثیف بود هی سر کلاس روم به دیوار جلوی اون همه دانش اموز دستشو میکرد دماغش.
هنوزم تو خیابون میبینش،یک موهایی زرد میکنه حالم بهم میخوره.

گارسیا گفت...

تو رو هم یادمه یه بار به خاطر جوک بردن دفتر...یادته؟اه که چقدر نسل ما بدبخت بود... جوک چی بود؟ فقط یادمه یه چراغ خواب داشت...

جای تو و پریسا. یه سری دیگه همیشه دفتر بود..چرا؟

بی تا گفت...

به من هم سر بزنید خوشحال می شم از نظراتتون استفاده کنم!!
امضا : گل پری جون!

Ali Rafiei گفت...
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
علی گفت...

عجب آدم عقده ای هستی ها. بابا حالا 128 نامحدود که انقد ذوق نداره...
میگم گارسیا هم فهمیده ها!!!
کامنت 10 خط 9
در مورد بقیه موارد هم دارم برات...

حمید گفت...

سلام ودرود بی پایان بر مسی بانوی بازگشته شده!...خوبی؟...
حالا که بعد مدتها آپدیت کردی چهار خط بیشتر مینوشتی خب!

حمید گفت...

تو این یه فقره کم پیدایی مارو به حساب بی معرفتی نذار!...این چند روزه خیلی سرم شلوغ بود...
حالا کفشامونو بندازیم گردنمون تا اراک پابرهنه و هروله کنان بدویم شما از گناه ما میگذری!؟...

گارسیا گفت...

اما من جوکه رو فکر کنم یادمه...بعدا یه بار واست تعریف میکنم دی:

یادته چقدر بدبخت بودیم؟ عکس فوتبالیت هم جرم بود....من اون موقعها عاشق میناوند بودم..الان حالم ازش بهم میخوره ها ها ها ها

تو فکر کنم عابد زاده ای بودی؟

ناشناس گفت...

جات خالی بود همه جا مهسا