۱۳۸۹ بهمن ۱, جمعه


شاید بتوانی
تمام قوس ِ تن زن را،
غواصی کنی
دلش ،
اما گیر قلابت نخواهد شد...
فاطمه نجفی

۴ نظر:

حمید گفت...

یه دلم میگه اینا شعارهاییه که یه زن بعد از همخوابگی میده تا دل خودشو راضی کنه...
اونیکی دلم میگه اینا ترجمه گریه های دختریه که به زور به دیوا شوهرش دادن...
یه دل سومی هم هست که میگه اینارو ولش کن...قشنگه...همین بس نیست؟...

من با این سومی کنار میام!...

کک به تنبون گفت...

گرفت منو ...

پرنده گفت...

عشق پیش از هر چیز آیینه‏ایست
که زنان زیبا و طناز دوست دارند خود را در آن بنگرند
و زنان شاد و رویایی دست به دامنش می‏شوند؛
آنگاه قلب را تسخیر می‏کند، درست شبیه تقوا
و رنجورش می‏کند، به سخره‏اش می‏گیرد
و جان را جلا می‏دهد، پاک می‏کند.
بعد، افول است و لرزش پاها... – آنگاه
مغاک است. دست‏ها به دیواره‏های خلاء چنگ می‏زنند.
فروغلتیدن به قعر گرداب‏هاست. –
عشق فریبنده است، ناب و مهلک.
باورش نکن.
چه بسیار کودکانی
که قدم به قدم در میانه‏ی رود کشیده می‏شوند
به تماشا می‏روند، تن می‏شویند و غرق می‏شوند.

ناشناس گفت...

سلام نوشته هات خیلی خیلی خیلی قشنگه

دوسشون دارم

قلمت همیشه روون