۱۳۸۹ آذر ۲۸, یکشنبه

تخم مرغ عسلی

درست یادم نمی آید آخرین باری که تخم مرغ عسلی خورده بودم چند سال پیش بود
آخرین بار شاید برگردد به زمانی که 6 ساله بودم
چیزی حول و حوش 20 سال پیش
حالا من همینجا
توی همین خانه
توی همین آشپز خانه
و تخم مرغ عسلی
یادم را برد به آن صبح های سرد و برفی زمستان آن سال ها
وقتی که هر روز صبح سوار سرویس میشدم و میرفتم سمت کودکستان فرشتگان
ته آن گوچه ی بن بست
میان ان بچه های شاد
میان آن دنیای زیبای کودکانه

۲۲ نظر:

کیامهر گفت...

زین پس به جای واژه نا مانوس تخم مرغ عسلی می گوییم ماشین زمان

يازده دقيقه گفت...

من عاشق اين خاطرات عسلي دوران كودكي ام... واي دلم چقدر تخم مرغ عسلي خواست ...ممممم

خلاف جهت عقربه های ساعت گفت...

اول اینکه فهمیدم 26 سالته
دوم فهمیدم مثه خودم از نخم مرغ عسلی بدت میاد
ولی فضای سرد این پست کاملا حس شد... یه احساس خوب...نمی دونم...شایدم بد داشت...

نقش ونگار گفت...

سلام مهسا ندیده بودم نوشتی.
تخم مرغ عسلی من را یاد پریود شدن ته تغاری میندازه. بزور می کردم توحلقش تو رختخواب.
نتیجه اش اینکه دیگه تخم مرغ نمی خوره.

نقش ونگار گفت...

اوه سلام وحید خلاف . زنده ماندی تو این الودگی شهر ما؟ هستی هنوز. خوبی؟

رضا قلی پور گفت...

مهسای عزیز
امیدوارم هر روز صبح خدا تخم مرغ عسلی قسمتت کنه که بیشتر از ایام شاد زندگی ات یاد کنی و لذت ببری....شاد باشی .

ناشناس گفت...

آخه یک تخم مرغ عسلی این همه نوشتن داره"خودت میدونی کی ام؟"

مسی ته تغاری گفت...

خوشبختانه یا متاسفانه نمیدونم کدوم آدم بی ذوقی هستی

بانوی شرقی گفت...

من از تخم مرغ بدم میاد .از همه نوعش.بخصوص عسلی !
وای که چه ترفندهایی بکار می بردم که از خوردن تخم مرغ عسلی صبح ها قبل از مدرسه در برم ....
چه روزایی بود.یادش بخیر.
کاش همونجور بی شیله پیله و ساده می موندیم ....

کیامهر گفت...

تولدت مبارک مهسا
هرچند اینروز حس چندان خوبی بهت نمیده
برای برادرت آرامش ابدی
و برای تو عمر طولانی و با عزت آرزو دارم
زنده باشی دختر

کورش تمدن گفت...

راستی هیچ وقت تخم مرغ عسلی دوست نداشتم

افروز گفت...

تولدت مبارک مهسا عزیز روح برادر گلت شاد عزیزم

ميكائيل گفت...

تولدتون مبارك .....
اگرجه تنها اين قسمت كوچيكيه كه هميشه ادم رو بر ميگردونه به عقب و به يادت ميندازه كه چقدر ميگذره ....
اما باز با خودت فكر ميكني كه خب يكسال ديگه گذشت و من هنوز اينجام ....پس هنوز ميتونم باشم و هنوز هم ميتونم يادم بياد لذت خوردن تخم مرغ عسلي رو تو 6 سالگيم
و وقتي فردا از خواب پا ميشي دلت ميخواد اون لحظه به خودت صبح بخير بگي .....

وانیا گفت...

سلام تولدت مبارک عزیزم

Paizeeboland گفت...

دروووووووووووووووووووووووووووووود

نه تبریک میگویم
نه تسلیت..
اما
تمام راه آسمان را در مسیر نور
بدرقه امتداد نگاهت میکنم مهسا

mpaizeeboland گفت...

دروووووووووووووووووووووووووووووود

نه تبریک میگویم
نه تسلیت..
اما
تمام راه آسمان را در مسیر نور
بدرقه امتداد نگاهت میکنم مهسا

مومو گفت...

تولدت مبارک...
زندگی تون عسلی باشه!
نه از اون عسلی ها! از اووون عسلی ها!

دختری از یک شهر دور گفت...

سلام...
خیلی جالبه که آدم با یه تخم مرغ به گذشته بتونه سفر کنه!!
تولدت مبارک مهسا جان امیدوارم همیشه بتونی با اتفاقات کوچیک حتی به اندازه یه تخم مرغ شاد بشی!

papar گفت...

همیشه عاشق تخم مرغ بودم و هستم در همه شکلش و اینکه چه حالی میداد وقتی ته تغاری ما تخم مرغشو نمی خورد.
ته تغاری دلم تولدت مبارک .

ناشناس گفت...

چه پسرعموی خوب داری ها شنیدم واست تولد گرفته. :)

بی درنگ گفت...

تولدتون مبارک

فلوت زن گفت...

سلام مهسا جان.
تولدت مبارک هر چند با تاخیره !!( آیکون خجالت زدگی )
چه جالب ! هر روز صبح سوار سرویس می شدی و می رفتی به سمت مهد کودک فرشتگان !آخه منم سوار سرویس می شدم و می رفتم مهد کودک فرشتگان !! یه لحظه فک کردم خودمم !