۱۳۸۹ آذر ۸, دوشنبه

لالمونی

مدت هاست که
دیگر نه با دختر توی آینه
نه با آدم های پشت تلفن
نه آدم های تکراری 10 ساعته هر روزه
نه با خواهر و مادرم
و نه با این خانه ی مجازی دوست داشتنیم
حرفی ندارم
لالمونی گرفتم .

پ . ن : نقش و نگار عزیزم هم فیلی شد

۶ نظر:

ايرن گفت...

اي بابا...ريددم تو اين زندگي كه اين جوري كرده ماها رو...گندش بزنن اين روند تكراري نسخره ي داغون رو كه اسمش رو گذاشتيم زندگي

رعنا گفت...

روزگاره دیگه آدمو به چه کارا که نمی کشونه

ناشناس گفت...

سلام مهسا داشتم می مردم نمی توانستم برات نظر بگذارم خواب دیدم لینکت را پیدا کردم. اما لینکت تو وبلاگم فید است جای نظر ندارد. مرسی از اینکه یاد من بودی . نمی دانی چه حالی می شم . اره مهسا وبلاگ بیداری خوابهای من وتو فیل شد. رفت پی کارش. اما عیب نداره تو هستی.
منم دلم نتگ شده بود دیروز بود همه پست های نادرت را خواندم. دوستت دارم بی نهایت
نقش ونگار

رضا قلی پور گفت...

مهسای عزیز
البته هر کسی مختاره که تصمیم بگیره....حالا میخوای زبونم لال لالمونی بگیری ؟! بگیر ، ولی اصلا بهت نمیاد.....از من گفتن بود ....شاد باشی .

سپیده گفت...

سلام
نبینم غمتو ننه
لالمونی هم عالمی دارد البته:)

وانیا گفت...

سلام پس دقیقا با من همسنی
متولد دیماهی