۱۳۸۸ آذر ۸, یکشنبه

چه نیازی است به “گفتن”؛ آنگاه که گوشی برای “شنفتن”ت نیست؟

۷ نظر:

ايرن گفت...

من اين جوري فكر نمي كنم حداقلش اينه كه خودت مي شنوي....مگر مهم تر از خودت هم وجود داره!واسه خودت حرف بزن!تنها گوشي كه هميشه مي شنفتت....

محبوب گفت...

حرف هایی هست برای نگفتن . . .
حرفهایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آورند . . . اینحرفها گفته نمی شوند مگر آنکه مخاطب خویش را بیابند .
اما این حرفهات رو با خودت تکرار کن عزیزم که برای خودت زنده بمونن و بدونی این حرف هاییست که وجود دارند و تو می خوای گفته بشن ، فقط منتظری مخاطبشان را پیدا کنی . این حرفها را تکرار کن تا از بین نروند . . .

حمید گفت...

ه خدا درکت میکنم مهسا...بعضی وقتا آدم حتی تو یه جمع سراپا گوش هم احساس میکنه اگه حرفی بزنه حتما شنیده نمیشه...اگه عکس العملی نیست معنیش این نیست که شنیده نمیشه...بعضی وقتا معنیش اینه که مخاطب جز سکوت همدردی چیزی نداره...کاش این شیشه ها فاصله نبود تا میدیدی اون لحظاتی که میخونمت چقدر با غمت غمگین میشم و چقدر با آرامشت آروم...
دعا میکنم روزای ابریت تموم بشه و روزای آفتابی و شاد برسه...روزایی که حقته..

ناشناس گفت...

ممنون که کوته‌نوشتم رو لایق دونستی و سپاسگزار که کپی رایت مطلب رو به کمال حفظ کردی. سبز باشی و سرفراز :)

پ.ن
امید که هیچگاه مجبور به سکوت نگردی و همیشه گوشی لایق شنیدن در کنار خویشت باشد!

خلاف جهت عقربه های ساعت گفت...

پس چاره چیه؟

نقشی گفت...

دقیقا
چه فایده داره حرف زدن وقتی کسی گوشش بدهکار نیست.

سپیده گفت...

سلام ننه
بیا اینم گوش.....بگو مادر